>>>~ انعکاس آب ~<<<

! هنوز هم نمی دانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم می شود

>>>~ انعکاس آب ~<<<

! هنوز هم نمی دانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم می شود

درس دوم :

 یه روز یه مردی به یه خانم راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش. 

خانم سوار میشه و راه میفتن. 

 چند دقیقه بعد خانم پاهاش رو روی هم میندازه و مرد زیر چشمی یه نگاهی به پای زن میندازه? خانم میگه: آقا ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار! 

 مرد قرمز میشه و به جاده خیره میشه... چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و مرد موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای خانم تماس میده. 

راهبه باز میگه: آقا! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!!! مرد زیر لب یه فحش میده و بی خیال میشه و خانم رو به مقصدش می رسونه. 

بعد مرد به کلیسا می ره و سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن. کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی میرسی !!! 

   

نتیجه اخلاقی اینکه اگه توی کارت از اطلاعات کافی کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد