>>>~ انعکاس آب ~<<<

! هنوز هم نمی دانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم می شود

>>>~ انعکاس آب ~<<<

! هنوز هم نمی دانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم می شود

نمی دونم واسه چی دوستت دارم!

            


آرامشی عجیب دارم... گرم و باورنکردنی چون دستان مهربان تو... منم و شرمساری لحظه هایم با تو... تویی و غروب های پرحادثه ات در کنار من... من چشمانت را دوست دارم... بر اشک هایت میبارم...با خنده هایت جان میگیرم... درنگ کن...محبوب من؟!یادم هست..! گریه میکردم و انگار تو بودی و می شنیدی صدای گریه های کودکانه ام را... من ساده هستم،مثل نگاه عروسک هایت... من بیتاب هستم و غرق در کودک درون خویش... از همان لحظه ای که چشم بازکردم بی تو گریستم، تا در روزهایی عجیب تو را یافتم... در غروبی سنگین... چشمانم برق میزد شاید و من آگاهانه خندیدم...ترانه ی عشق برای با تو بودن هایم سرودم...من،کودکی ام...روزها وشب هایم،لحظه هایم را صاف وساده تقدیم تو کرده ام...تو اینجایی پیش من...و تو خوب میدانی که چه بهای سنگینی را برای یک لحظه بودنم با تو پرداخت کرده ام...تو میدانی شاید راز درون مرا...تو میفهمی عمق نگاهم را...باورهایم را دوست داری و من آرام میخندم... 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
suaan 13 مهر 1391 ساعت 16:11 http://7-70.blogfa.com

سلام وبلاگ خیلی قشنگی دارید. اگه مایل بودید میتونیم تبادل لینک کنیم. مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد