دیشب خواب عجیبی دیدم....
نمیدونم تعبیرش چیه؟ولی خودم حس میکنم دیگه کم کم وقت رفتنه....
باید خودمو برای یه سفر ابدی و ناشناخته آماده کنم....
سفری که هم دوست داشتم تجربه کنم هم به خاطر نداشتن آگاهی کامل ازاز اون میترسم.
پدر بزرگم اومد تو خوابم .مهربون و خوشحال مثل اون موقع هابا این تفاوت که دیگه درد نمی کشید.سر حال سر حال.هیچ اثری از بیماری درش نبود.
از دیدنش خیلی خوشحال شدم..با هم کلی حرف زدیم که خیلیاش رو نمیتونم بگم .
فقط.......
ااینو میتونم بگم که بهم گفت دیگه وقت رفتنت داره میرسه تا سال دیگه باید بیایی
اینجا پیش خودم.حالا نمی دونم منظورش از سال دیگه یه سال دیگه ست؟
همین سال جدید ؟؟؟
آیا کسی میتونه تعبیر درستشو بگه؟
تا چه حد میشه به خوابم اعتماد کنم؟! البته میدونم که همه خوابها هم تعبیر ندارن یا خواب دیدن بستگی به خیلی چیزا داره و و و ...
در هر حال مرگ حق هر انسانیه...
اما من فعلا قصد یه همچین سفری رو ندارم...آمادگیشو ندارم...
اگر روزی اومدید جا تره و بچه نیست حلالم کنید.
.....دوستتون دارم..........
البته بعضی ها خواب سازی هم می کنن ولی خیلی عجیب بود ..نمی دونم چی بگم !!
سلام دوست خوبم.
بله حق با شماست بعضی ها خواب سازی هم میکنند.ولی امیدوارم منظورت از اون بعضی ها من نباشم!چون دلیلی برای این کار نمیبینم.
سلام
اینجور نگو تورو خدا
از مرگ نگو من دلم میگیره
انشالا که از اون خواباس که تعبیر نداره
سلا الهام جونم...خوبی؟من هیچ سررشته ای از خوابگذاری ندارم ولی امیدوارم به بهترین نحو تعبیر بشه...مواظب خودت باش و اینقدر منفی فکر نکن...